Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران اکونومیست»
2024-05-06@14:17:57 GMT

عباس‌میرزا نمی‌میرد

تاریخ انتشار: ۱۵ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۷۰۴۸۵۹

عباس‌میرزا نمی‌میرد

باد تکه‌ای از کاکل اسب زرین عباس‌میرزا را بالا برده و سردار ایرانی شمشیربه‌دست با پس‌زمینه‌ای از آسمان آبی مراقب ارس است. او ولیعهد و والی آذربایجان و فرمانده سپاه ایران به هنگام تجاوز قشون روس به ایران بود. سرداری خوشنام و دلیر که به پادشاهی نرسید و پیش از پدر، یعنی فتحعلی‌شاه در ۴۴سالگی و به هنگام سفر به مشهد با بیماری درگذشت و پسرش محمدمیرزا جانشین پدر شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

عباس‌میرزا در حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شده است.

به گزارش ایران اکونومیست، روزنامه ایران نوشت: «یک روز مادران داغ‌دیده در ساحل ارس جمع شدند و این رود بی‌رحم را نفرین کردند: «جوان ما را بی‌صدا کردی الهی که صدایت ببرد! جگرگوشه ما را خفه کردی، الهی که تا ابد خفه شوی!» این داستان را در ساحل ارس از زبان اکبر همت‌پور، کارشناس گردشگری، می‌شنوم. آن سوی رود، برج ایلخانی روستای گلستان پیداست و قطار پنج‌واگنی نخجوان - اردوباد سوت‌کشان در حال حرکت. می‌گویند بهار اگر کنار کاروانسرای خواجه‌نظر بایستی رمه قوچ و غزال و بزکوهی را می‌بینی که آن طرف خط‌ آهن صخره‌های سرخ را بالا می‌روند.

چه داستان‌ها که ندارد این ارس:

«آب‌های خروشان خنک نیستند

خنک هم باشند عمیق نیستند

هیچ عروسی به زیبایی سارا نیست

دختر بلند بالای چشم آبی من

بروید به خان‌چوپان بگویید دنبال عروس‌اش نیاید

بگویید خونش به‌ناحق ریخته خواهد شد

بگویید سیل سارای من را برد.»

سارا نامزد خان‌چوپان بود و حاکم ظالم هم او را می‌خواست تا این که این ننگ را نتابید و با لباس سفید و روبند سرخ، خود را به رود انداخت. حالا اما این رود نفرین‌شده بی‌صداست. آرام و بی‌صدا و لبریز از هزار حادثه دردناک تاریخی. ماجرای ستوان کثیری همین‌جا اتفاق افتاد، مقاومت سه مرزبان ایرانی کنار پل آهنی در برابر ارتش شوروی، ایستادگی سپاهیان عباس‌میرزا ولیعهد و فرزند لایق فتحعلی‌شاه در مقابل ارتش تزار روس و ... تا این که در نهایت ارس تبدیل به مرز حسرت شد؛ با انبوهی از شعر و داستان و ترانه. کنار پل آهنی پیش از آن که بر سر قبر مرزبانان شهید مصیب ملک‌محمدی، سیدمحمد راثی هاشمی و عبدالله شهریاری بنشینم و فاتحه بخوانم، به سرباز بالای برجک نگهبانی سلام نظامی می‌دهم که شق‌ و رق پاسخ می‌دهد. نامش محمدرضا قادری است و اهل سردشت. از همان بالا به کردی سوران فریاد می‌زند: «افتخار می‌کنم که اینجا سربازم.» پل آهنی و هنگ مرزی جلفا حس و حال عجیبی دارد. این را فقط یک سرباز مرزبان در کنار شهدای شهریور ۱۳۲۰ حس می‌کند.

درست مثل پویا محمدنژاد که حالا ۲۶ساله است و از تبریز به جلفا آمده تا تجدید خاطره کند و محل خدمتش را به دوستش آرمین حبیبی نشان دهد. می‌گوید: «وقتی بعد از ۲۰ ماه خدمت به هنگ مرزی جلفا و پاسگاه پل آهنی منتقل شدم، از خوشحالی سر از پا نمی‌شناختم. تا آخر عمر به این که در کنار قبر شهدای مرزبان خدمت کرده‌ام به خودم می‌بالم و افتخار می‌کنم. سربازی برای من درس وطن‌پرستی بود.»

دوستش آرمین می‌گوید: «من در پلیس دیپلماتیک تهران خدمت کرده‌ام. جلفا هم زیاد آمده‌ام ولی نشده بود که به پل آهنی سر بزنم تا این که دوستم گفت امروز برویم. اینجا خیلی جای غریبی است، به پوریا حق می‌دهم افتخار کند. هر کجای دیگر دنیا بود الان ده‌ها فیلم و سریال از این قهرمانان دلیر ساخته بودند. شوخی نیست سه نفره ۴۸ ساعت یک لشکر مجهز شوروی را زمین‌گیر کنی و به عهدی که با خودت بسته‌ای پایبند بمانی و جانت را برای وطن بدهی. آمریکایی‌ها با فیلم و سریال برای خودشان قهرمانانی درست می‌کنند که اصلاً وجود خارجی ندارند، اینجا وجب به وجب یک قهرمان واقعی دارد که حتی برای مردم خودمان هم درست معرفی نمی‌شود.»

برای اثبات درستی حرفش می‌پرسم ماجرای ستوان کثیری، همشهری دلیرش را، می‌داند یا نه؟ می‌گوید نه. حدس می‌زدم جوابش منفی باشد. هر دو مشتاقانه می‌خواهند تعریف کنم. در سال ۱۳۳۴ یک هیأت ایرانی و یک هیأت شوروی مأمور تعیین تکلیف چند صد جزیره کوچک میانه ارس می‌شوند. خط مرزی درست از وسط رود می‌گذرد اما ارس در نقاط مختلفی دوشاخه و چند شاخه می‌شود و جزایر کوچکی شکل می‌گیرد که هیچ کاربردی جز چرای دام برای اهالی ندارد. بنا بر قرارداد مرزی می‌بایست شاخه اصلی و پرآب رود به عنوان مرز تعیین می‌شد و شاخه فرعی و جزیره بین آن دو به کشور مقابل می‌رسید که بر این اساس ۴۲۷ جزیره به ایران و ۳۸۲ جزیره تحت مالکیت شوروی درآمد اما در جزیره ۱۳۰ اختلاف بالا گرفت و ستوان نورالله کثیری، نقشه‌بردار لشکر تبریز، برای آن که ثابت کند شاخه پر آب سمت ایران نیست و جزیره ۱۳۰ باید تحت مالکیت ایران باشد، با اسب به آب زد. ارس بی‌صدا، افسر ایرانی را در خود فرو برد و آب از روی اسب و سوار گذشت تا این که صمد ممداوغلی، مرزبان ایرانی، در آب پرید و پای ستوان را که در رکاب گیر کرده بود آزاد کرد و هر دو نجات پیدا کردند. هیأت روس با دیدن این صحنه عجیب، مالکیت ایران بر جزیره ۱۳۰ را پذیرفت.

از آرمین و پوریا می‌پرسم میدان عباس‌میرزا، نایب‌السلطنه، و تندیس او را روی اسب دیده اید؟ می‌گویند بله. می‌پرسم او را می‌شناسید یا نه؟ می‌گویند فقط نامش را شنیده‌اند و آن طور که در میانه گفت‌وگوهای دیگر متوجه می‌شوم حتی بسیاری تفاوت میان حمله روسیه تزاری و ارتش شوروی را نمی‌دانند و گاه حوادث تاریخی را با هم مخلوط می‌کنند اما اینجا یک حس همچنان زنده و بیدار است؛ حس وطن‌پرستی و شجاعت و دلیری. دکور دفتر منطقه آزاد ارس پر است از تندیس‌های کوچک و زیبای مشاهیر ایرانی؛ آریوبرزن، سردار هخامنشی در جنگ با اسکندر مقدونی، در کنار تندیس شاه‌عباس صفوی، کمال‌الملک نقاش در کنار میرعماد خوشنویس و همین طور به ردیف تندیس ستارخان و نظامی گنجوی و عطار نیشابوری و نادرشاه افشار و کوروش کبیر و داریوش اول تا رئیسعلی دلواری و سهراب سپهری و میرزاکوچک‌خان و امیرکبیر و پروین اعتصامی و ... نیازی به پرس‌وجو نیست. اینجا ایرانیت موج می‌زند. به میدان عباس‌میرزا که می‌رسیم همت‌پور به سمت نگاه او و کوه روبه‌رو اشاره می‌کند و می‌گوید: «این تندیس نماد مقاومت ماست.»

باد تکه‌ای از کاکل اسب زرین عباس‌میرزا را بالا برده و سردار ایرانی شمشیربه‌دست با پس‌زمینه‌ای از آسمان آبی مراقب ارس است. او ولیعهد و والی آذربایجان و فرمانده سپاه ایران به هنگام تجاوز قشون روس به ایران بود. سرداری خوشنام و دلیر که به پادشاهی نرسید و پیش از پدر، یعنی فتحعلی‌شاه در ۴۴سالگی و به هنگام سفر به مشهد با بیماری درگذشت و پسرش محمدمیرزا جانشین پدر شد. عباس‌میرزا در حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شده است.

از کنار پارک دورنا، تنها پارک نقطه صفر مرزی کشور، رد می‌شویم و به سمت کلیسای چوپان می‌رویم؛ کلیسایی کوچک وابسته به کلیسای سنت‌استپانوس که پیش از کوچاندن صنعتگران ارمنی منطقه توسط شاه‌عباس به اصفهان و ساختن جلفایی دیگر در این شهر، محل عبادت چوپانان و کشاورزان بوده است. یکی از ژئوپارک‌های جلفا هم درست همین جاست؛ جاذبه‌ای زمین‌شناختی از بهمن سنگ که هم برای پیاده‌روی و تفریح جای بی‌بدیلی است و هم برای مطالعه زمین‌شناسی. تندیس کاروانیان در ورودی کاروانسرای شاه‌عباسی خواجه‌نظر به‌خوبی از رونق تاریخی شهر خبر می‌دهد.

ژان باتیست تاورنیه، گردشگر و تاجر فرانسوی، حدود ۴۰۰ سال پیش درباره خواجه‌نظر و کاروانسرایش می‌نویسد: «او از ارامنه معتبری بود که از جلفا خارج شد و چون در تجارت ترقی کرد و نزد شاه‌عباس و جانشین او شاه‌صفی اعتبارات حاصل نمود، او را کلانتر ملت کردند. او به افتخار وطن خود جلفا دو کاروانسرای بزرگ در آنجا بنا کرد که هنوز در طرفین رودخانه باقی هستند.»

از کاروانسرای آن‌طرف مرز خبری نیست اما بنای این‌سو پابرجاست و مقدمات ثبت جهانی آن نیز فراهم شده است. این بنا یک حیاط مرکزی و سه ایوان در سه طرف دارد و ساختمان با طاق‌های جناغی در سه سمت حیاط چرخیده و بخش زمستانه و تابستانه‌ جدایی دارد؛ یکی شبیه بازار سرپوشیده، دالانی است دراز و خنک و یکی شبیه خانه‌ای اعیانی پوشیده‌ و گرم. کنار دروازه بزرگ کاروانسرا می‌ایستم و ارس را تماشا می‌کنم که خاموش و بی‌صدا پیش می‌رود، صخره‌های سرخ آن سوی رود را که می‌گویند بهار رمه‌های قوچ و غزال و بزکوهی‌اش تماشایی است. قطار پنج‌واگنی نخجوان - اردوباد سوت می‌کشد و در آن سوی مرز حسرت به سمت روستای گلستان پیش می‌رود. ارس این رود بی‌صدا، چه داستان‌ها که ندارد.»

 

منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: رود ارس

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: رود ارس عباس میرزا شاه عباس پل آهنی بی صدا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۷۰۴۸۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انتشارات بین‌الملل با ۶۰ عنوان کتاب جدید در نمایشگاه کتاب

به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، انتشارات بین‌الملل با ۶۰ عنوان کتاب جدید و متفاوت به سی و پنجمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران می‌آید.

از عناوین کتاب‌های جدید می‌توان اشاره کرد به:

«از سلاخ‌خانه تا مهدیه»

زندگی و زمانه غلام محمدی که پس از آشنایی با شیخ احمد کافی توسط ایشان شاه غلام لقب گرفت و مسیر زندگی‌اش تغییر کرد. در این کتاب بخش‌هایی از زندگی شیخ احمد کافی از زبان شاه‌غلام با زبانی صریح، کوچه بازاری و آمیخته با حکمت لوتی‌گری روایت شده است.

«بازنویسی ‌منتهی‌الآمال»

بازنویسی و تحریر تازه‌ای از منتهی‌الآمال تألیف شیخ عباس قمی با موضوع زندگانی چهارده معصوم علیهم‌السلام که مطالب کتاب با حفظ امانت‌داری، طبق ویرایشی اساسی به صورت قابل فهم طبقه‌بندی شده است.

«خونهایش»

روایتی در قالب اول شخص مفرد که وقایع پایانی عاشورا و مصائب حضرت حسین علیه السلام از زبان حضرت زینب سلام الله علیها با نثری ادبی و با تأمل در منابع عاشورایی بازگو می‌شود.

«علمدار پاراچنار»

سرگذشت فکری، سیاسی سیدعارف حسین حسینی رهبر سابق شیعیان پاکستان. روایت‌هایی از فعالیت‌های فرهنگی و دینی سیدعارف در دهه‌ی پنجاه در پاراچنار منطقه‌ای در شبه قاره هند و تأثیرات او در این منطقه.

«ارض موعود»

داستانی پر جنب‌و‌جوش بر اساس ماجراهای واقعی از چهار رفیق صمیمی با درونمایه‌ی یهود و توهم نژاد برتر. هر بخش از داستان با عناوین مختلف، همچون پازل در کنارهم مسیر داستان را مشخص می‌کند.

«سیرهنامه امیرالمونین، جلد۴»

سیری در سرگذشت و سیره‌ی حضرت امیر علیه‌السلام در مقطعی از دوران خلافت حضرت، به همراه گزارشی از جغرافیای کوفه با دور اندیشی در جنگ صفین و رویدادها و حوادث پیرامون آن.

«خاکنشین»

داستانی تاریخی از دوره‌ی زندگی حاج شیخ عباس قمی و حکومت رضاشاه و کشف حجاب است. زمانه‌ای که کتاب مفاتیح ‌الجنان حاج شیخ عباس قمی متولد شد و دست به دست و شهر به شهر چرخید.

«فرار ماردوش»

فرار ماردوش روایت زندگی نوجوانی است که در پی یافتن راه نجات است و در بحبوحه انقلاب، مسیر نجات حقیقی را پیدا می‌کند.

«پرونده مختارنامه»

پرونده مختارنامه روایتی خواندنی دربارۀ سریالی تماشایی است! این کتاب قرار است به این سؤال پاسخ بدهد که در شرایطی که برخی آثار هنری با دریافت بودجه‌های کلان به آثاری کم‌ارزش تبدیل می‌شوند، چگونه یک اثر هنری ماندگار می‌شود و طراوت خود را حتی پس از گذشت سال‌ها حفظ می‌کند.

«دنیایی که آدم ساخت»

داستانی جذاب و پرکشش درباره آفرینش آدم(ع) که آیات و روایات موجود در این حوزه را با زبانی ادبی و روایی برای مخاطب جوان و نوجوان امروز بازگو کرده است.

علاوه بر کتاب‌هایی با موضوع تاریخ اسلام و تشیع، عناوین بسیاری با موضوع خانواده، تاریخ معاصر ایران، شعر و ادبیات داستانی در نمایشگاه کتاب عرضه خواهد شد.

لازم به ذکر است که در نمایشگاه امسال، انتشارات بین‌الملل در کنار عرضه کتاب، فعالیت‌های فرهنگی متعددی همچون رونمایی، جلسات نقد و بررسی کتاب، جشن امضا با حضور نویسندگان نام‌آشنا و چهره‌های فرهنگی و هنری و برنامه‌های ویژه باشگاه مخاطبان را تدارک دیده است.

در ضمن سی و پنجمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب با شعار «بخوانیم و بسازیم» از تاریخ ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت در مصلی تهران در شبستان امام خمینی (ره) برگزار خواهد شد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • کسب رتبه نخست گمرک پرویزخان در ترانزیت خارجی
  • انتشارات بین‌الملل با ۶۰ عنوان کتاب جدید در نمایشگاه کتاب
  • امام صادق (ع) در پی کسب و حفظ قدرت با هر شرایطی نبود
  • گمرک پرویزخان رتبه نخست ترانزیت خارجی از مسیر ایران را کسب کرد
  • عزاداری امام صادق(ع) در امامزاده آقا علی عباس
  • عباس آخوندی: هر طرحی که در منطقه بر مبنای حذف قدرت‌های جهانی ارائه شود، از همان ابتدا با شکست مواجه خواهد شد
  • شهیدان در حقیقت شناسنامه واقعی ملت ایران هستند/ هر کس در جبهه می‌جنگید عباس انقلاب بود
  • برگزاری یادواره شهدای مدافع حرم و ۱۸۵ شهید عباس‌آباد در سلمانشهر
  • روایتی از سرگذشت سید عباس موسوی + فیلم
  • (عکس) کنایه آتشین محمد عباس‌زاده به پیرمرد جنجالی اصفهانی